سال نو قدیمی (Avsen). سرود خواندن - جالب ترین چیز در وبلاگ ها پیشگویی در دروازه های کلیسا است

داروهای ضد تب برای کودکان توسط متخصص اطفال تجویز می شود. اما شرایط اورژانسی همراه با تب وجود دارد که باید فوراً به کودک دارو داده شود. سپس والدین مسئولیت می گیرند و از داروهای تب بر استفاده می کنند. چه چیزی مجاز است به نوزادان داده شود؟ چگونه می توان درجه حرارت را در کودکان بزرگتر کاهش داد؟ چه داروهایی بی خطرترین هستند؟

سلام. امروز یکی از جالب ترین، به نظر من، تعطیلات سال است - سال نو قدیمی. در این روز، مرسوم است که لباس بپوشید، به خانه بروید و "Avenue" را صدا کنید. اکنون کمی در مورد تاریخچه خود تعطیلات.

"بر اساس فرمان پیتر 1، از سال 1700، مردم روسیه شروع به جشن سال نو از اول ژانویه به سبک اروپایی کردند. جشن سال نو مصادف با تعطیلات ارتدکس - روز ریحان قیصریه (یا شب سال نو (31 دسامبر، هنر، 13 ژانویه، مطابق با امروز) عصر واسیلیف یا آوسنی نامیده می شد. ممکن است به نظر برسد که آهنگ های معروف آوسنی که تا به امروز باقی مانده اند به طور خاص با آهنگ پیتر مرتبط هستند. زمان، اما تعطیلات آوسنی مدت ها قبل از پیتر در روسیه وجود داشته است.بنابراین در اسناد کلیسای جامع استوگلاوی (1551) می گوید: "شوهر و زن و بچه در خانه ها و خیابان ها و کنار آب ها، با انواع بازی ها و هر گونه رسوایی مسخره می سازند... در روز و شام میلاد مسیح و شام ریحان بزرگ و عصر عید فطر همین کار را می کنند «اما اگر آوسن خیلی وقت است که با سال نو مرتبط نبوده است، پس چه نوع تعطیلاتی است؟کلبه برای شانس ، دیگران با نام باستانی ژانویه - Prosinets ، دیگران مانند A.A. Bychkov او را مظهر بهار و سپیده دم ، پدر سپیده دم عصر و صبح ، قدیس حامی خوک ها می دانند. شکی نیست که آوسن در واقع با باروری مرتبط بوده است.
ویژگی های مشخص آوسن به عنوان یک تعطیلات، گروهی از مومداران است که خانه به خانه در اطراف روستا یا روستا قدم می زنند. "وقتی "آوسن" را صدا زدند، تا حد امکان خنده‌دار لباس می‌پوشیدند: کفش‌های بست پوشیدند، دوده روی صورت‌شان آغشتند، کت‌های خزشان را بیرون آوردند، ماسک زدند. سبدی به شانه آویزان شده بود و خاکستر چوب در سبد گذاشته شده بود. وقتی وارد خانه ای شدند که صاحبان آن زمین را شسته بودند، خاکستر به رقصیدن پرداختبه اندازه کافی خوابیدم» (روستای سانسکویه). آنها لباس های مادربزرگ را پوشیدند - میله های آبجو را به دامن خود آویزان کردند.بطری‌های آهنی، بیشتر ماسک نمی‌زدند، اما برخی از کاغذ ماسک می‌ساختند. مردانی که لباس زنانه می پوشیدند و برعکس» (D. Vanchur) هدف اصلی از مبدل ها این بود که «برای اینکه کارگران آوسن آنها را نشناسند، صدای خود را تغییر دادند و راه رفتن خود را تغییر دادند. همه بدون توجه به جنسیت و سن می توانستند avsen را صدا کنند، اما هنوز خاطراتی وجود دارد که در قدیم گروه هایی در سنین مختلف در زمان های مختلف کلیک می کردند: صبح - کودکان و عصر - بزرگسالان.
در حال حاضر، بیشتر متون باستانی آوسنی قبلاً فراموش شده است - فقط قطعاتی باقی مانده است که کارگران آوسنی برای صدقه درخواست می کنند:
اگر پای را به من ندهی، گاو را از شاخ می گیریم،
اگر به من نان ندهی از اجاق بابابزرگم می دزدیم...
در روزگاران قدیم، آهنگ های آوسنی طولانی، "طولانی" و حاوی توطئه های جالب بسیاری بود که به ما امکان می داد به دنیای معنوی اجدادمان نگاه کنیم، به عنوان مثال، در Iritsy.
مثل یک میدان، میدان
درخت کاج ایستاده بود، سبز، فرفری...
پسرها در حال رانندگی بودند - آنها در حال قطع درخت کاج بودند، -
اوه، آوسن، آه، آوسن -
درخت کاج قطع شد...
چرا آن را قطع کردند؟ -
پل آسفالت شده است...
اوه، آوسن، آه، آوسن -
پل آسفالت شده است...
این روی چه پلی است؟ -
هیزم حمل کنید...
این هیزم برای چیست؟ -
آبجو دم کن...
اوه، آوسن، آه، آوسن -
آبجو دم کن...
این آبجو برای چیست؟ -
با ایوان ازدواج کن...
اوه، آوسن، آه، آوسن -
با ایوان ازدواج کن...
اوه، آوسن، آه، آوسن -
چقدر سنگین هستی
اگر خوش شانس باشی، خوش شانس نخواهی بود،
شما نمی توانید آن را حمل کنید - نمی توانید آن را منتقل کنید ...

این «آوسن» آرزوی آن دهقان است که در سال آینده با پسرش ازدواج کند. توسط بچه ها اجرا شد. اما در همان روستا، دختران بالغ "Avsen" را با طبیعتی باشکوه می خواندند:

"من راه می روم، راه می روم
در امتداد خیابان های پشتی، در امتداد خیابان های پشتی.
دارم میگردم دنبال همه چی میگردم حیاط ایوان...
و تزار ایوان به بازار رفت،
من یک ستاره برای ماکوشتسک خریدم..."

در روستای Sanskoye در Avsenki نیز تمایل به ازدواج با یک پسر و ازدواج یک دختر وجود دارد:

"آوسن، آوسن،
این آتش مال کیست؟
این آتش سوزی نیمه تابستان است:
برای آنها آبجو دم کنید
آنها باید با آلیوشکا ازدواج کنند،
آنها باید با آبجو ضیافت کنند،
برای ازدواج ماشا..."

"آتش"، "آتش چوب" که در تعدادی از روستاهای آوسنی یافت می شود، آتشی است که برای عروسی آینده روی آن آبجو دم می کردند.
اکثر محققان خاطرنشان می کنند که در منطقه ریازان، آوسنکی "تاوسنکی" نیز نامیده می شد. در Kuzemkino ، یک خانواده بدون فرزند یک "tausenka" ویژه - "ریش طلایی" را خواندند:

"تاوزن!
پدربزرگ ریش طلایی دارد!
تاوزن!
سبیل طلاکاری شده!
تاوزن!!
من یک مو را می ریزم!"

در روستای Erakhtur در سال 1923 "tausenka" زیر ثبت شد:

ما وارد شدیم، وارد وسط مسکو شدیم - تاوزن!
در وسط مسکو دروازه قرمز است - تاوزن!
ستون های برگردان و طلاکاری شده - تاوزن!
ماتیوشکین ها در حیاط خود آتش هیزم دارند - تاوزن!
- آخه چرا این هیزم؟ - ما باید آبجو دم کنیم - تاوزن!
ما باید آبجو دم کنیم و با واسیلی - تاوزن ازدواج کنیم!
و از همسایه در حیاط - تاوسن - عروس بگیر!
در همان روستا نسخه دیگری از "tausenek" وجود داشت:
رفتیم، رفتیم حیاط ایواشکین،
دوشیزه ای زیبا در حیاط ایواشکین زندگی می کند...
تاوزن! مستیا یک پل است...
تاوزن! چه کسی باید با آن همراه شود؟
تاوزن! واسیلی فدوروویچ ...
تاوزن! چرا او باید برود؟
تاوزن! برای دوشیزه قرمز!"

در آغاز قرن بیستم، در روستای Svinchus، مورخ محلی E.F. Grushin. متن زیر تاوسن ضبط شد:

"تاوزن! تاوزن! - رفتیم پیاده روی.
تاوزن! تاوزن! - در عصرهای مقدس.
تاوزن! تاوزن! - رفتیم پیش پدر دیکن.
تاوزن! تاوزن! - آیو در خانه نیست.
تاوزن! تاوزن! - کنار زمین رفت.
تاوزن! تاوزن! - پاشانیتسکا را بکار.
تاوزن! تاوزن! - خدا بیامرزدش
تاوزن! تاوزن! - از نیم دانه - یک پای،
تاوزن! تاوزن! - و نان از تسلناوا درست می شود...
آوسن! آوسن! - روده و معده
آوسن! آوسن! - نزدیک سگ ها نشسته بودند
آوسن! آوسن! - آنها به کیف پول نگاه کردند.
آوسن! آوسن! "پا را به من بده!"

به ویژگی زیر توجه کنید: در حالی که شرح برداشت آینده در حال انجام بود، کلمه "tausen" به عنوان سرب تکرار می شد. به محض اینکه شروع کردیم به صحبت در مورد صدقه های ضروری، آوسن در گروه کر به صدا درآمد. معلوم می شود که "Avsen" و "Tausen" دو کلمه متفاوت هستند که به احتمال زیاد معانی متفاوتی دارند.
اغلب در "Avsenki" یک قطعه ساخت پل وجود دارد. برای مثال، در اینجا نحوه توصیف این رویداد در نسخه یوشتین آمده است:

"اوسن! آوسن!
زود بیدار شو،
صورت خود را سفیدتر بشویید
تبر بگیر
برو به جنگل
درختان کاج را برش دهید و تخته ها را ببرید -
پل های پل ...
چه کسی باید سوار آنها شود؟ -
واسیلی شاندرا.
با چه چیزی سفر کند؟ -
با چاودار پاشنیتسا،
با جو و گندم سیاه!"

گاهی اوقات پل سازان پسر هستند:

"بای آوسن، بای آوسن!
تا سال جدید!
پسرها در حال رانندگی بودند - آنها یک درخت کاج را شکستند،
پل انباشته شده است
میخکوب کردند...
در گزینه های دیگر، مهمانان پل سازان هستند:
آوسن، آوسن - سال نو!
برخیزید مهمانان
تو پل هستی...
چه کسی باید از روی پل عبور کند؟
عصر واسیلی - بله!
او باید به دنبال چه چیزی باشد؟
روده و معده - بله!
ساق پا
بشین کنار پنجره..."

موتیف پل نه تنها در منطقه ریازان، بلکه در ورونژ نیز یافت می شود:

" اوه، آوسن، اوایل، اوایل سحر

کوچتوف فریاد زد، آهنگرها تاختند،

تبرها تیز شدند، تخته ها شکافتند،

پل ها آسفالت شد.

مثل این پل ها،

سه برادر راه می رفتند، سه خواهر و برادر.

برادر اول - کریسمس،

برادر دیگر - واسیل کسارتسکی،

برادر سوم یحیی باپتیست است.

برادر اول گاوها را با گوساله ها می راند،

برادر دیگری با بره در حال تعقیب گوسفندان است،

برادر سوم با کره اسب ها را تعقیب می کند.»

با. منطقه گووزدیوفکا رامونسکی روسیه

" تخته های اوسن، آسن، بلوط.

اوسن، اوسن، شما در حال ساختن پل هستید.

آسن، آسن، چه کسی پل را آسفالت خواهد کرد؟

آسن، آسن، چه کسی باید از روی پل عبور کند؟

سه برادر

آسن، آسن، مثل برادر اولم -

میلاد مسیح.

آسن، آسن، مثل برادر دیگر -

واسیلی شچدری.

آسن، آسن، مثل یک برادر سوم -

تعمید مسیح.

آسن، آسن، در حیاط ایوان

در آنجا سه ​​برج وجود دارد.

آسن، آسن، مانند اتاق اول

آقا ایوان آنجاست.

و در عمارت دیگر - معشوقه او وجود دارد،

و در عمارت سوم - فرزندان او هستند.

خواهی داد

و تشکر خواهیم کرد.

قطعه شما چیست؟

چنین سنبلچه ای."

با. منطقه خشک Donets Bogucharsky

همچنین Voronezh Avseni وجود دارد.

و در وطن کوچک من در روستای سرای چگونه آوسن را صدا می کنند:
"اوسن! آوسن!
به همه ما بده!
روده، پا،
پنجره عقب.
کی کیک را به شما نمی دهد؟
اونم یه گاو کنار شاخ
چه کسی به شما دونات نمی دهد -
خوک از قوزک پا.

صاحب خانه نیست.
به میدان رفت.

خدا بهش بگو
سهم ما از کیک است."

گاهی هم اضافه می کنند:

"سینه را باز کن،
بچه خوک را بیرون بیاورید.
پنجره را باز کن
پنج را بگیر."

"ما بچه های مهمی هستیم،
کاغذی ها را بردارید!"


به طور کلی، سال نو قدیمی یک تعطیلات شاد، مهربان و شاد است. تعطیلات برای شما مبارک!

MDOU "مهد کودک Sekinsky"

"پایکوبی کریسمس."

(گروه چند سنی)

مربی: Laryushkina N.Yu.

2014

هدف:کودکان را با سنت باستانی روسیه آشنا کنید. ایجاد حس جمع گرایی، دوستی و لذت ارتباط.

پیش رفتن:

بچه ها با زنجیر وارد سالن می شوند و آواز می خوانند.

"ما راه افتادیم، راه رفتیم."

1 فرزند:اوسی، اوسی! همه جا راه میروی

در امتداد کوچه پس کوچه ها.

برای کسی که ترانه بخوانیم به حقیقت می پیوندد

هر که محقق شود فراموش نخواهد شد.

مادران به در کلبه می روند و می خوانند:

"آوسن".

آوسن، آوسن، فردا روز جدیدی است،

پای را به من نده، گاو را از شاخ می گیریم.

آوسن، آوسن، به من یک خرطوم، یک خوک از قوزک پا، به من نده،

به کسانی که از تنور پدربزرگت دزدی کردند نان نده.

آه، یخبندان، یخبندان، یخبندان زیاد دوام نیاورد آره

گفتند به او پول بدهم.

(آنها پاهای خود را می کوبند).

مهماندار بیرون می آید.

معشوقه: چرا در می زنی، چرا می زنی، چه می گویی؟

فرزند دوم: عمه ماروسیا، سرودها را بگذار داخل،

آواز بخوانید، برقصید و با کارت فال بگویید.

معشوقههی پیرمرد زود بلند شو

مهمانان را به خانه ما دعوت کنید،

خمیر را ورز می‌دهم و با شما کیک می‌پذیرم.

مهماندار می رود داخل خانه، صاحب خانه بیرون می آید.

استاد:تعطیلات در اطراف جشن گرفته می شود،

همه به خانه ما بیایند

آهنگ، جوک، جادو،

تعطیلات امروز کریسمس است.

مهمانان عزیز وارد شوید و خیالتان راحت باشد.

فرزند سوم:کریسمس آمد -

مدت زیادی منتظرش بودیم.

مردم عید کریسمس را جشن می گیرند،

سرگرم شدن و آواز خواندن

فرزند چهارم:در این غروب زمستانی

دود روی دودکش می پیچد

ماه بالای سرش می درخشد،

و کلبه پر از مهمان است.

فرزند پنجم:اینم دخترای قرمز

خواهران زیبا،

افراد خوب در اطراف، و صاحبان پشت میز.

معشوقه:ما اینجا با شما تماس گرفتیم

بازی کنید، لذت ببرید،

یک رقص روسی را با تمام وجود شروع کنید.

ما تا غروب دور خواهیم بود،

با هم آهنگ بخوان

آهنگ "زمستان روسی".

معشوقه: آفرین! خوب می خواندند. آیا باید از شما چند معما بپرسم؟ آیا میتوانی حلش کنی؟

پازل.

استاد:براندی، براندی، بالالایکا،

بازی کردن سرگرم کننده تر است.

همانطور که همه می دانند، دوست دختر

استادان آواز خوانی

و شما بچه ها، خمیازه نکشید!

به من کمک کن دیتی بخوانم!

دیتی ها

1

در حیاط ماست،

آدم برفی با جارو

شب تاریک را تماشا می کند

او خانه ما از گرگ است.

2

آه، زمستان سرد،

من از تو نمی ترسم!

من به جنوب پرواز نمی کنم -

من پیش عزیزم می مانم.

3

پا را روی انگشت پا می گذاریم،

و سپس روی پاشنه پا

به ما بپیوندید پسرا

رقص اسکات

4

تمام روز در حیاط

یک اسلاید درست کردیم.

آه، من و تو عجله خواهیم کرد،

یگورکای عزیزم!

5

من و کوچولویم در جنگل قدم می زنیم،

دو پیست اسکی گذاشته شد.

آنها ما را از بوسیدن منع کردند،

فقط سنجاب و کنده درخت.

معشوقه:اوه ما رو خندیدی حالا بیایید برای آینده ات فال بگوییم -

وقتی بزرگ شدی چه خواهی شد؟

بازی با کارت "تو کی خواهی بود؟

استاد:سریع در یک دایره بلند شوید

بله، شادتر برقصید.

از رقصیدن خسته نباشید

با سرود آشنا شوید

با آهنگ "روی کوه ویبرنوم وجود دارد" برقصید.

فرزند ششم:آواز خواندیم و رقصیدیم

و کمی خسته.

اما ما خسته نمی شویم

ما یک بازی انجام می دهیم.

بازی "چکمه های نمدی".

معشوقه:بفرمایید!" بازی کردیم، فال گفتیم، خوش گذشت -

آنها آواز خواندند و پای من احتمالاً رسیده است.

(او می رود تا کمی پای بیاورد.)

فرزند هفتم:در یک شب آرام کریسمس

ستاره ای در آسمان می درخشد،

قلب من اینطور می تپد -

شادی به زمین آمده است

فرزند هشتم:فراست روی پنجره می کشد

الگوی بسیار ظریف و فوق العاده است.

دانه برف والس خود را می رقصد،

زیر یک ستاره درخشان می چرخد

صدا"سرود کریسمس" مهماندار با کیک وارد می شود. موسیقی محو می شود.

معشوقه:برای من و شما جالب بود

به خودتان کمک کنید تا چند کیک تهیه کنید.

(دست به دست می دهد).

فرزند نهم:استاد و معشوقه سالم باشند

سالهای بسیار زیادی بدون مشکل زندگی کنید.

فرزند دهم:خدایا به تو محصول خوبی بده

چاودار و گندم، جو و عدس.

در مزرعه غله است، در خانه خوبی است.

(بچه ها برای نوشیدن چای و کیک می روند).


به ما خواهی داد -
ستایش خواهیم کرد
و نخواهی داد -
ما سرزنش خواهیم کرد!
کولیادا، کولیادا!
پای را سرو کنید!

پسرک روی مبل نشست،
مبل شکننده است - روبل را دور کنید!

شچدریک، سطل!
پیراشکی را به من بده!
کمی سینه فرنی!
کابوی ها را بکش!

پسر کوچولو
روی غلاف نشست
لوله بازی می کند،
کولیادا سرگرم کننده است.
آوسن، آوسن،
فردا یک روز جدید است!
پشت دروازه بایستید
فردا سال نو است!

تیاپو لیاپو،
عجله کن و به من سرود بده!
پاها سرد است
فرار میکنم خونه
چه کسی خواهد داد
او شاهزاده است
چه کسی نمی دهد -
توگو در خاک!

شچدریک-پتریک،
پیراشکی را به من بده!
یک قاشق فرنی،
سوسیس های برتر.
این کافی نیست
یک تکه بیکن به من بدهید.
سریع بیرونش کن
بچه ها را منجمد نکنید!

گنجشک پرواز می کند
دمش را می چرخاند،
و شما مردم می دانید
میزها را بپوشانید
پذیرایی از مهمانان
کریسمس مبارک!

به تابستان جدیدت،
تابستان خوبی داشته باشید!
دم اسب کجا می رود؟
آنجا پر از بوته است.
بز با شاخ کجا می رود؟
یک پشته یونجه آنجا است.

چند تا آسپن،
خیلی خوک برای شما؛
چند درخت کریسمس
اینهمه گاو؛
چند شمع
اینهمه گوسفند
موفق باشی،
استاد و مهماندار
سلامتی عالی،
سال نو مبارک
با تمام خانواده!
کولیادا، کولیادا!



روستاییان آماده شوید
بیا سرود بزنیم!
سینه را باز کنید
برو بیرون بچه خوک!
باز کنید، دستفروشان،
سکه هایت را بگیر!
بیا خجالت نکش
حالا ما مردم را سرگرم خواهیم کرد.

و کسی که کسی را نمی خواهد
بگذار برای نیکل بخندد!

امروز یک مهمانی است
فال،
اسکیت کردن!
پنکیک، پای، مهمانی چای،
و شوخی و خرما.
زمستان ما را عجله می کند - عجله کنید!
برای دیدن عجله کنید
شنیدن،
شرکت کردن!

کارول، رقص، شوخی!

سرگرمی خوبی وجود دارد:
چه کسی خروس را می گیرد؟
روی یک قطب بلند
بلندی ها را فتح کنید!
چه کسی بی وقفه در کیف است
او قادر خواهد بود ماهرانه تاز بزند،
چه کسی می تواند گلدان را بشکند -
او از هیچ چیز پشیمان نخواهد شد!
ما منتظر بچه های خوب روی صحنه هستیم -
خواننده های آماتور،
بالاگوروف و رقصندگان،
هارمونیست ها و خوانندگان!

سرود رسید
در آستانه کریسمس.



او از گوش اختاپوس،
از دانه ها فرشی دارد،
پای نیم دانه.
خداوند به شما عطا خواهد کرد

و به تو پاداش بده، پروردگارا،
حتی بهتر از این!

اینم یه نمونه از سرود قدیمی :)

بابا یاگا:

من بابا یاگا هستم، پای استخوانی،
آنجا که رودخانه ای از عسل است، کرانه های ژله،
من قرن هاست که در آنجا زندگی می کنم - بله! آره

من کوشی جاودانه هستم،
حافظ همه چیز
به جای فرنی و سوپ کلم
من سنجاقک و موش میخورم.

مردم خوب، به خورشید سرخ،
به چهره ای شفاف،
تعظیم کن، لبخند بزن
به زیباها.

ستاره صبح:

بیدار شو ای سرزمین پنیر!
شب تمام شد!
خواهر خورشید بیرون آمده است!

من در آسمان قدم می زنم
من از ستاره ها محافظت می کنم،
من خیلی وقت پیش متوجه همه چیز شدم،
خودش هم تیزبین است و هم روشنفکر.

ما ستاره های مکرر هستیم،
طلایی، چشم درشت،
ما می رقصیم، گریه نمی کنیم،
پشت ابرها پنهان می شویم.

که موهایم را رها کرده ام،
دراز کشیدم، زیبایی،
مثل یک نوار راه
از زمین تا آسمان.

ما آمدیم،
آنها بز را آوردند -
مردم را خوشحال کنید
آجیل را خرد کنید
برای پرورش کودکان
برای تکریم صاحبان

سرودهای کریسمس عمدتاً در شب قبل از کریسمس خوانده می شد. صاحبان برای سرودها شیرینی آوردند و آنها برای آنها آرزوی سلامتی کردند.
بنابراین می توانید به همسایگان خود تبریک بگویید :)

گنجشک پرواز می کند
دمش را می چرخاند،
و شما مردم می دانید
میزها را بپوشانید
پذیرایی از مهمانان
کریسمس مبارک!

به تابستان جدیدت،
تابستان خوبی داشته باشید!
دم اسب کجا می رود؟
آنجا پر از بوته است.
بز با شاخ کجا می رود؟
یک پشته یونجه آنجا است.

چند تا آسپن،
خیلی خوک برای شما؛
چند درخت کریسمس
اینهمه گاو؛
چند شمع
اینهمه گوسفند
موفق باشی،
استاد و مهماندار
سلامتی عالی،
سال نو مبارک
با تمام خانواده!
کولیادا، کولیادا!

سرود در شب های مقدس می رود،
سرود به پاولی سلو می رسد.
روستاییان آماده شوید
بیا سرود بزنیم!
سینه را باز کنید
برو بیرون بچه خوک!
باز کنید، دستفروشان،
سکه هایت را بگیر!
بیا خجالت نکش
حالا ما مردم را سرگرم خواهیم کرد.
شیطان کیست و شیطان کیست!
و کسی که کسی را نمی خواهد
بگذار برای نیکل بخندد!

امروز یک مهمانی است
فال،
اسکیت کردن!
پنکیک، پای، مهمانی چای،
و شوخی و خرما.
زمستان ما را عجله می کند - عجله کنید!
برای دیدن عجله کنید
شنیدن،
شرکت کردن!
لباس بپوش و خانه هایت را ترک کن
کارول، رقص، شوخی!

سرگرمی خوبی وجود دارد:
چه کسی خروس را می گیرد؟
روی یک قطب بلند
بلندی ها را فتح کنید!
چه کسی بی وقفه در کیف است
او قادر خواهد بود ماهرانه تاز بزند،
چه کسی می تواند گلدان را بشکند -
او از هیچ چیز پشیمان نخواهد شد!
ما منتظر بچه های خوب روی صحنه هستیم -
خواننده های آماتور،
بالاگوروف و رقصندگان،
هارمونیست ها و خوانندگان!

سرود رسید
در آستانه کریسمس.
یک گاو، یک سر نفت به من بده،
و خدا از هر که در این خانه است
چاودار برای او غلیظ است، چاودار شام:
او از گوش اختاپوس،
از دانه ها فرشی دارد،
پای نیم دانه.
خداوند به شما عطا خواهد کرد
و زندگی و هستی و ثروت
و به تو پاداش بده، پروردگارا،
حتی بهتر از این!
http://kitty1984.livejournal.com/3025.html

دوشنبه، 04 ژانویه 2010، 09:58 ()

میلاد مسیح طبق نظم مقرر یک بار برای همیشه جشن گرفته می شود، درست مانند سایر تعطیلات ارتدکس: قبل از آن یک روزه چهل روزه است که در طی آن مسیحیان بیشتر دعا می کنند، قانون خدا را می خوانند و از غذای "گوشت" خودداری می کنند. . شب کریسمس - شب کریسمس. این نام با این واقعیت توضیح داده می شود که در این روز آنها سوچیوو - فرنی بدون چربی با سبزیجات می خورند. در صبح مرسوم است که خانه را تمیز کنید، خمیر را بیرون بیاورید، بشویید و فقط زمانی می توانید سر میز بنشینید که اولین ستاره عصر در آسمان ظاهر شود.

جوانان زیر پنجره ها سرود می خواندند. N.V. Gogol در مورد این بازی سرگرم کننده چنین گفت:
«آخرین روز قبل از کریسمس گذشت. شب صاف زمستان فرا رسیده است. ستاره ها به بیرون نگاه کردند؛ ماه با شکوه به آسمان بلند شد تا بر مردم خوب و تمام جهان بدرخشد تا همه با سرود خواندن و ستایش مسیح لذت ببرند.

در کشور ما پایکوبی به معنای خواندن آوازهایی بر روی طاقچه ها در آستانه کریسمس است که به آنها سرود می گویند. صاحب خانه یا مهماندار یا هرکسی که در خانه بماند، همیشه برای هرکسی که سرود می‌خواند یا هر چیز ثروتمندی، سوسیس یا نان یا یک سکه مسی در کیسه می‌اندازد...

انبوهی از پسران و دختران با کیسه‌ها حاضر شدند. آهنگ ها شروع به زنگ زدن کردند و زیر کلبه کمیاب هیچ انبوهی از سرودها وجود نداشت. ماه فوق العاده می درخشد! سخت است بگوییم چقدر خوب است که در چنین شبی بین انبوهی از دختران خندان و آوازخوان و بین پسران بنشینی، آماده برای همه جوک ها و اختراعاتی که یک شب خنده می تواند الهام بخش باشد. زیر پوشش ضخیم گرم است. یخ زدگی گونه هایت را بیشتر می سوزاند و خود شیطان از پشت هلت می دهد تا شوخی کنی. صدای جیغ و آواز در خیابان بلندتر بود. ازدحام مردمی که از روستاهای همجوار آمده بودند بیشتر شد. پسرها در حد دلشون شیطون و دیوانه بودند.

اغلب، بین سرودها، آهنگی شاد شنیده می شد که یکی از قزاق های جوان بلافاصله می دانست چگونه آن را بسازد. سپس ناگهان یکی از جمعیت، به جای سرود، یک شیدروکا را رها کرد و در بالای ریه های خود غرش کرد:

شچدریک، سطل!
پیراشکی را به من بده!
کمی سینه فرنی!
کابوی ها را بکش!

خنده به مجری پاداش داد. پنجره های کوچک بلند شد و دست لاغر پیرزن با سوسیس یا تکه ای پای از پنجره بیرون آمد. پسران و دختران با یکدیگر رقابت کردند تا کیف های خود را بچینند و طعمه خود را بگیرند. در یک جا، پسرها که از هر طرف وارد شده بودند، جمعیتی از دختران را احاطه کردند: سر و صدا، جیغ. یکی یک تکه برف انداخت، دیگری کیسه‌ای با انواع و اقسام وسایل را ربود. در جای دیگر دخترها پسری را گرفتند و پایشان را روی او گذاشتند و او با سر به زمین همراه کیف پرواز کرد. به نظر می رسید که آنها برای مهمانی تمام شب آماده بودند. و شب، گویی از روی عمد، چنان مجلل می درخشید، و نور ماه از درخشش برف سفیدتر به نظر می رسید!»

سرودان ها با شعارهای خود برای صاحبان آرزوی سلامتی، ثروت، محصول خوب، رفاه اقتصادی کردند و در ازای آن به آنها غذا و پول ناچیز دادند.

اینها صدای سرودهایی است که در آن شب از زیر پنجره خانه ها شنیده می شد.

جوانان با دور زدن خانه‌های زیادی و پر کردن کیسه‌ای از خوراکی‌ها، در کلبه‌ی کسی جمع شدند تا در یک اجتماع جمع شوند: دختر و پسرها که شیطنت کرده بودند و اشتهایشان زیاد شده بود، هر چه سرود زده بودند روی میز ریختند و یک جشن مبارک پس از شادابی، آواز خواندند، رقصیدند و صحبت کردند. سپس نوبت به ظهور مومرها رسید. آنها دوست داشتند لباس حیوانات بپوشند (به طور سنتی، شخصیت مرکزی بالماسکه کریسمس یک خرس بود) یا به عنوان ارواح شیطانی که با جیغ و فریاد وارد کلبه می شدند و به زودی به سردی و رسوایی فرستاده می شدند. این بازی معنای نمادینی داشت: قبل از تعطیلات بزرگ کریسمس، لازم است خانه را از ارواح شیطانی پاک کنید.

در کریسمس، دختران در مورد سرنوشت خود تعجب کردند. اتفاقاً مردان جوان هم تعجب کردند. این زمان «زمستان گذرانی» برای جوانان شاد و بی دغدغه بود: کار مزرعه پاییزی پشت سر گذاشته شده بود و زمان ریسندگی و بافتن هنوز فرا نرسیده بود. از زمان های بسیار قدیم، بسیاری از روش های فال گیری به ما رسیده است. مرسوم بود که در نزدیکی کریسمس فال می گفتند، اما هرگز در روز کریسمس. به طور کلی، سه شب زمستانی برای فال گیری مناسب هستند: شب سال نو، شب کریسمس و عید عیسی.

مسیحیان که در میز جشن جمع شده اند، میلاد مسیح را جشن می گیرند. مرسوم است که هدایایی را رد و بدل کنید (این سنت از مجوسی آمده است که هدایایی را به نوزاد عیسی تقدیم کردند)، به یکدیگر تبریک می گویند و آرزوهای گرامی می کنند. اعتقاد بر این است که در این لحظه مقدس آسمان به سمت زمین باز می شود و خود قدرت های آسمانی به درخواست های مردم توجه می کنند: حتی یک آرزوی آنها برآورده نمی شود. البته این فقط در مورد آرزوهای خوب صدق می کند.

نشانه ها و آداب و رسوم زیادی در ارتباط با روز مبارک کریسمس وجود دارد. مانند سایر تعطیلات اصلی ارتدکس، در کریسمس نمی توانید کارهای خانه را انجام دهید. از کریسمس تا عیسی مسیح شکار در جنگل گناه است. در روستاها، چوپانان صبح ها کلبه ها را "علف هرز" می کردند - مشت هایی جو پراکنده می کردند و می گفتند: "گوساله ها روی زمین هستند، زیر نیمکت بره ها هستند، بچه ای روی نیمکت است!"، یا: "بره ها پشت سر هستند!" نیمکت، گوساله‌ها کنار نیمکت، و خوک‌ها در کل کلبه!» این اقدام کمک کرد تا اطمینان حاصل شود که همیشه رفاه در مجلس وجود دارد. همه اعضای خانواده باید سخاوتمندانه با غلات پاشیده می شدند و زن خانه باید برای صبحانه یک قابلمه بزرگ فرنی آماده می کرد. پذیرایی از مهمانان در کریسمس مرسوم است. در قدیم، گردهمایی ها، بازی ها، آهنگ ها و بازدید از خانه به خانه در طول دوره ای به نام کریسمس ادامه داشت، که از روز کریسمس، 7 ژانویه (25 دسامبر، به سبک قدیمی) آغاز می شود و در 18 ژانویه (5 ژانویه) به پایان می رسد. سبک قدیمی). Svyatki به معنای "شب های مقدس" است.
جوانان برای تفریح ​​جمع می شدند - دختران حتی کاردستی با خود نمی بردند - و خود را با آهنگ و فال و بازی سرگرم می کردند.

زمان کریسمس فرا رسیده است. چه لذتی!
حدس های جوانان بادخیز،
که از هیچ چیز پشیمان نیست
پیش از آن زندگی دور است
روشن و وسیع است.
پیری با عینک حدس می زند
بر سر قبرش،
از دست دادن همه چیز به طور غیرقابل برگشت؛
و همه یکسان: به آنها امیدوار باشید
او با صحبت های کودکش دراز می کشد.
(A. S. Pushkin. "Eugene Onegin")

مومداران کل اجراها را اجرا کردند. یکی از محبوب ترین آنها "بازی آهنگری" نام داشت. یک " آهنگر " وارد خانه شد - مردی با صورت آغشته به دوده و با یک چکش چوبی بزرگ در دستانش ، و با او "پیرمردها" با ریش های چسبیده. در ابتدا، " آهنگر " پیشنهاد داد که دختران بزرگتر را به دختران جوان "تغییر" کند، و هنگامی که آنها نپذیرفتند، شروع به "تغییر" "پیرمردهایی" که همراه او بودند، کرد. یکی از آنها از زیر نیمکتی که با پتو پوشیده شده بود بالا رفت و " آهنگر " با چکش به آن ضربه زد و در نتیجه به جای "پیرمرد" جوانی از زیر نیمکت ظاهر شد. پس از جوان شدن همه "پیرمردها" ، " آهنگر " شروع به "جعل" هدایایی برای دختران کرد و آنها مجبور شدند آنها را با بوسه بازخرید کنند ، در حالی که برای سرگرمی کل شرکت خود را با دوده آغشته می کردند. آنها همچنین بازی های بی صدا، باخت و بازی های دیگر انجام می دادند. به عنوان یک قاعده، همه آنها به آزادی روانی جوانان خجالتی کمک کردند، که در طول بازی می توانستند دختران را به عنوان "به طور تصادفی" ملاقات کنند.

در طول کریسمس، روزه های یک روزه در روزهای چهارشنبه و جمعه لغو می شود.

کریسمس یک تعطیلات محبوب است. اکنون که آداب و رسوم اجدادمان که مدتی فراموش شده بود به ما بازگشته است، دوباره در مراسم کریسمس شرکت می کنیم، فرزندان خود را به سرود می فرستیم، گردهمایی های دوستانه را سر میز جشن ترتیب می دهیم و با علاقه واقعی از سرنوشت خود شگفت زده می شویم. .. در این تعطیلات، به فرزندان خود بگویید که چگونه به نور مسیح شیرخوار، در تصاویر با آنها به کتاب مقدس نگاه می کنند...

درخشان با پرتوهای ستاره ای
آسمان آبی می درخشد...
"چرا، به من بگو، مامان،
درخشان تر از ستاره های آسمان
در شب مقدس کریسمس؟
مثل درخت کریسمس در دنیای کوهستانی
این نیمه شب روشن است،
و چراغ های الماس،
و درخشش ستارگان درخشان
او تماماً تزئین شده است...»
"درسته پسرم.
در آسمان خدا
در این شب مقدس
یک درخت کریسمس برای جهان روشن شد
و پر از هدایای فوق العاده
برای خانواده، او انسان است.
ببین ستاره ها چقدر درخشانند
آنها از دور برای جهان می درخشند:
هدایای مقدس در آنها می درخشد -
حسن نیت برای مردم
صلح و حقیقت برای زمین...»
جی هاینه

زمستان بود.
باد از استپ می وزید.
و سرد بود
عزیزم در شبستان
در دامنه تپه
نفس گاو او را گرم کرد.
حیوانات خانگی
در یک غار ایستادیم.
مه گرمی روی آخور شناور بود.
تکان دادن گرد و غبار از روی تخت
و دانه های ارزن،
از صخره تماشا کرد
شبانانی که در فاصله نیمه شب از خواب بیدار می شوند
و در نزدیکی، قبلا ناشناخته،
خجالتی از کاسه
در پنجره دروازه
ستاره ای در راه بیت لحم چشمک زد.
درخشش فزاینده بالای سرش می درخشید
و معنایی داشت.
و سه ستاره نگر
آنها به ندای چراغ های بی سابقه شتافتند.
به دنبال آنها هدایایی بر روی شترها آورده شد.
و الاغ ها در بند،
یکی کوچولو
دیگری با قدم های کوچک از کوه پایین می رفت.
داشت روشن می شد. سحر مانند ذرات خاکستر است،
آخرین ستاره ها از آسمان جاروب شدند،
و فقط مجوس از خروارهای بی شمار
مریم او را به سوراخ سنگ راه داد.
او تمام درخشش در آخور بلوط خوابید،
مثل پرتوی از مهتاب در گودی یک گودال.
کت پوست گوسفندش را عوض کردند
لب خر و سوراخ گاو.
در سایه ایستادیم، انگار در تاریکی اصطبل،
زمزمه کردند و به سختی کلماتی پیدا کردند.
ناگهان شخصی در تاریکی کمی به چپ می پیچد
با دستش جادوگر را از آخور دور کرد،
و به عقب نگاه کرد: از آستانه تا باکره،
ستاره کریسمس مانند یک مهمان به نظر می رسید.
ب پاسترناک









متن های کارول

به ما خواهی داد -
ستایش خواهیم کرد
و نخواهی داد -
ما سرزنش خواهیم کرد!
کولیادا، کولیادا!
پای را سرو کنید!

پسرک روی مبل نشست،
مبل شکننده است - روبل را دور کنید!

شچدریک، سطل!
پیراشکی را به من بده!
کمی سینه فرنی!
کابوی ها را بکش!

پسر کوچولو
روی غلاف نشست
لوله بازی می کند،
کولیادا سرگرم کننده است.
آوسن، آوسن،
فردا یک روز جدید است!
پشت دروازه بایستید
فردا سال نو است!

تیاپو لیاپو،
عجله کن و به من سرود بده!
پاها سرد است
فرار میکنم خونه
چه کسی خواهد داد
او شاهزاده است
چه کسی نمی دهد -
توگو در خاک!

شچدریک-پتریک،
پیراشکی را به من بده!
یک قاشق فرنی،
سوسیس های برتر.
این کافی نیست
یک تکه بیکن به من بدهید.
سریع بیرونش کن
بچه ها را منجمد نکنید!

گنجشک پرواز می کند
دمش را می چرخاند،
و شما مردم می دانید
میزها را بپوشانید
پذیرایی از مهمانان
کریسمس مبارک!

به تابستان جدیدت،
تابستان خوبی داشته باشید!
دم اسب کجا می رود؟
آنجا پر از بوته است.
بز با شاخ کجا می رود؟
یک پشته یونجه آنجا است.

چند تا آسپن،
خیلی خوک برای شما؛
چند درخت کریسمس
اینهمه گاو؛
چند شمع
اینهمه گوسفند
موفق باشی،
استاد و مهماندار
سلامتی عالی،
سال نو مبارک
با تمام خانواده!
کولیادا، کولیادا!

سرود در شب های مقدس می رود،
سرود به پاولی سلو می رسد.
روستاییان آماده شوید
بیا سرود بزنیم!
سینه را باز کنید
برو بیرون بچه خوک!
باز کنید، دستفروشان،
سکه هایت را بگیر!
بیا خجالت نکش
حالا ما مردم را سرگرم خواهیم کرد.
شیطان کیست و شیطان کیست!
و کسی که کسی را نمی خواهد
بگذار برای نیکل بخندد!

امروز یک مهمانی است
فال،
اسکیت کردن!
پنکیک، پای، مهمانی چای،
و شوخی و خرما.
زمستان ما را عجله می کند - عجله کنید!
برای دیدن عجله کنید
شنیدن،
شرکت کردن!
لباس بپوش و خانه هایت را ترک کن
کارول، رقص، شوخی!

سرگرمی خوبی وجود دارد:
چه کسی خروس را می گیرد؟
روی یک قطب بلند
بلندی ها را فتح کنید!
چه کسی بی وقفه در کیف است
او قادر خواهد بود ماهرانه تاز بزند،
چه کسی می تواند گلدان را بشکند -
او از هیچ چیز پشیمان نخواهد شد!
ما منتظر بچه های خوب روی صحنه هستیم -
خواننده های آماتور،
بالاگوروف و رقصندگان،
هارمونیست ها و خوانندگان!

سرود رسید
در آستانه کریسمس.
یک گاو، یک سر نفت به من بده،
و خدا از هر که در این خانه است
چاودار برای او غلیظ است، چاودار شام:
او از گوش اختاپوس،
از دانه ها فرشی دارد،
پای نیم دانه.
خداوند به شما عطا خواهد کرد
و زندگی و هستی و ثروت
و به تو پاداش بده، پروردگارا،
حتی بهتر از این!

گفتن کریسمس

فال

فال گیری باید به تنهایی انجام شود. حدود ساعت 12 درها را قفل کنید، پرده ها را پایین بیاورید، یک سفره تمیز بچینید، دو کارد و چنگال روی میز بگذارید، یک شمع روشن کنید، روی میز جلوی یکی از کارد و چنگال ها بنشینید، یک تکه بخور روی میز بگذارید. هر دو بشقاب را شروع کنید و با دست راست خود و سپس با یک وسیله شروع به خواندن طرح فال کنید، سپس از دیگری یک تکه بخور بردارید و یکی یکی روی شمع بیاورید. پس از خواندن طرح، یک تکه بخور را روی میز بیندازید و دیگری را زیر بالش قرار دهید. به رختخواب برو، رویا نبوی خواهد بود: آنچه را که در تعجب بودی، خواهی دید.

آنها در کلیسا با بخور خوب کنار می آیند، از آن برای کنترل بیماری استفاده می کنند و در کریسمس در مورد آن فال می گیرند. بخور، بخور، خوب است که فال خود را بگویی، تا تمام حقیقت را دریابی. همانطور که تو ای پدر، پاک، مقدس و صادق هستی، پس راستگو باش. آمین

فال مومی.

موم را بردارید، آن را در لیوان ذوب کنید، سجاف آن را گره بزنید، روسری را با هر چهار سر به سمت جلو، به سمت پیشانی، روی سر خود ببندید. پیش بند را در پشت قرار دهید نه جلو. شیر را در نعلبکی بریزید و آن را زیر آستانه قرار دهید. و می گویند:

براونی، استاد من، به آستانه شیر بیا و موم بخور.

با حرف آخر، موم داغ را داخل شیر بریزید. اگر صلیب ببینی، امسال می‌میری، اگر کلیسا فقر را تحمل کند یا رنج بکشد، اگر گل ازدواج باشد یا یک جنتلمن جدید. ظاهر دشمن مانند وحش است. نوارهای جاده، گذرگاه ها؛ ستاره ها - در خدمت، در مطالعات موفق باشید. دوست مرد.

و حالا نکته اصلی. اگر در نعلبکی چیز بدی برای خود دیدید، صبح این موم را با شیر به خوک بدهید و اگر خوک نبود، دفن کنید. خوب، اگر تصویر وعده خوبی می داد، گل های خانه را با شیر آبیاری کنید و موم را تا پیشگویی آینده پنهان کنید.

فال با پارس سگ ها.

برف را با چاقو بریدند و گفتند: لعنتی، لعنتی، ساکت نباش، لعنتی، لعنتی، بگو من چه شوهری خواهم داشت، باید بخندم یا گریه کنم؟
اگر به زودی صدای پارس بی ادبی را بشنوید، شوهر عصبانی خواهد شد، اگر در برابر شوهری شاد و مهربان، ظریف و با صدای بلند باشد. اگر زوزه ای بشنوی به سرعت بیوه می شوی.

زنگ فال.

موهای خود را در یک لیوان آب بیندازید و حلقه ازدواج خود را در آن قرار دهید. اگر انگشتر خود را ندارید، می توانید آن را از کسی قرض بگیرید. این لیوان را روی نعلبکی با خاکستر قرار دهید. شمعی روشن کنید و آن را در دست بگیرید و بگویید:

از تو می پرسم سایه من چه سرنوشتی دارم؟ از جایی که یهودا است بیا، آنچه می خواهم بدانم، می توانم در رینگ ببینم. آمین

فتیله شمع را داخل لیوان بچسبانید و به این ترتیب شمع را خاموش کنید. با استفاده از سوزن بافندگی یا سوزن، آب را در یک لیوان هم بزنید. از طریق حلقه به شیشه نگاه کنید، در آنجا خواهید دید که چه چیزی در ذهن دارید. آنچه را که می بینید راز برای همه بگذارید

فال خروس و مرغ.

مرغ و خروس را زیر الک قرار دهید، ابتدا آنها را با دم ببندید. حالا ببینید کدام یک از آنها به کدام سمت می کشد. آرزو می کنی، فکر می کنی: اگر خروس برنده شد، اینطور می شود، اگر مرغ، پس اینطور.

فال در برف.

باید در برف به پشت دراز بکشید، بلند شوید و بدون نگاه کردن به عقب بروید. صبح جایی که در برف دراز کشیدید را بررسی کنید. اگر رد پا در برف همه با خطوط پوشیده شود، شوهر بی ادب خواهد بود. اگر علامت بدن صاف باشد، شوهر فردی ملایم و مهربان خواهد بود. اگر سوراخ عمیق باشد، باید بیش از یک بار ازدواج کنید. اگر اثر بدن شما پوشانده شود، به زودی ازدواج نخواهید کرد. اگر در این مکان تپه ای وجود داشته باشد، امسال با خطر و حتی شاید مرگ مواجه خواهید شد.

فال در حمام.

شب هنگام وارد غسالخانه با ته ته قفسه ها می نشینند و سه بار می گویند:

تخته حمام-تخته کف، آب حمام، قفسه حمام، سقف حمام. با صاحب خانه حمام. من به شما نشان خواهم داد که آنها چه چیزی را به دنیا می آورند، و شما به من نشان می دهید که چه چیزی در انتظار من است.

پس از این کار، به سمت عقب به سمت اجاق گاز حرکت کنید. پس از نزدیک شدن به اجاق گاز، دست خود را در گودال خاکستر قرار دهید و از گودال خاکستر به اندازه کف دست خود خاکستر و سنگ بگیرید. اندازه آنها مهم نیست، اما توجه شده است که هر چه تعداد آنها کوچکتر باشد، زندگی فقیرتر خواهد بود. اما نکته اصلی در فال این نیست، بلکه پاسخ به شمارش سنگ است.

بنابراین، اگر در الک باقی بماند:

یک حجر: انسان تا ابد تنها می ماند و حتی اگر ازدواج کند، به اراده سرنوشت یا طلاق می گیرد یا بیوه. چنین فردی عمر زیادی نخواهد داشت.

دو سنگ: دو بار ازدواج کنید، دو فرزند داشته باشید. با پول بد است، اما با دشمن خوب است، یعنی به اندازه کافی خواهد بود. شما تا میانسالی زندگی خواهید کرد. باید از آب بترسید و از سرما محافظت کنید.

سه سنگ: شوهرت از تو دور می شود، همیشه یک چرخ سوم بین شما خواهد بود. به دوستانت سلام نکن اشک ها در مسیر زمینی شما همراهان ابدی خواهند بود. تصمیمات شما برای ترک شوهر خیانتکارتان هرگز محقق نخواهد شد. تنها فرزندان تسلی شما خواهند بود.

چهار سنگ: زندگی خانوادگی شما کاملاً به مادرشوهر شما بستگی دارد. سخت است کسی را پیدا کرد که چنین پوچ و گستاخ باشد، اما پیدا کردن شخص دیگری مثل او سخت است. این شخص مادرشوهر شما خواهد بود. و نیازی نیست بیشتر به من بگویید، خودتان می توانید تصور کنید که چه نوع زندگی خواهید داشت.

پنج سنگ: زندگی شاد و بی دغدغه. شوهر مهربان خواهد بود، پول در خانه شما منتقل نمی شود. سلامتی و زندگی خوب خواهد بود. بچه ها مطیع هستند و عمر طولانی دارند. خدا را شکر برای این هدیه سرنوشت.

شش سنگ: یا دزدی یا آتش سوزی قطعا در زندگی شما اتفاق می افتد که شما را برای مدت طولانی ناراحت می کند. پس از این مدت کمی زندگی خواهید کرد و بسیار بیمار خواهید شد.

هفت سنگ: سنگینی هفت سنگ نشان می دهد که شما مادری ناراضی هستید که از همه فرزندانش بیشتر خواهد ماند. جلوی غریبه ها میمیری جنون آرام ممکن است. هفت سنگ عموماً نشانه بدی هستند.

هشت سنگ و بیشتر: زندگی پر هیجان یک اسب کارگر. لباس‌های کثیف، بچه‌ها و محل کار. شادی کمی وجود دارد، اما نارضایتی کافی است. فقط مرگ آرامش را برای شما به ارمغان می آورد، اما باید مدت زیادی در زندگی خود منتظر آن باشید، زیرا قرن طولانی خواهد بود. شاید تسلی در این وجود داشته باشد؟

فال در مورد استخوان مرغ.

شما باید شام بخورید، یعنی شام مرغ بخورید. استخوان ها را روی یک کاغذ قرمز پشت دروازه خانه خود قرار دهید و در عین حال بگویید:

چه در تخم مرغ بود، چه از تخم مرغ بیرون آمد، چه در حیاط قدم زد و به ارزن نوک زد، چه سر بریدند. بگو: آرزوی من برآورده شود یا نه؟

حالا بعد از اینکه آرزو کردید بروید. صبح، نگاه کنید: اگر استخوان ها در جای خود نباشند، سگ ها یا گربه ها آنها را دزدیده باشند، آن وقت آرزو محقق نمی شود. اگر پوشیده از برف است، پس باید از آرزوی خود دست بکشید. اگر استخوان ها در همان مکان هستند، اما یک یا چند مورد در کنار هستند (مثلاً توسط باد از بین می روند) - این بدان معنی است که در ابتدا تجارت شما به خوبی پیش می رود و سپس ناراحت می شود. اگر تمام استخوان ها سالم باشند و در همان جایی که آنها را رها کرده اید، به این معنی است که همه چیز همانطور که می خواهید خواهد بود، آرزوی شما محقق می شود.

فال در دروازه کلیسا.

البته شما می دانید چه می خواهید. آرزویی کن و برای اینکه بدانی محقق می‌شود یا نه، جلوی دروازه‌های کلیسا بایست. به ورود 13 نفر به دروازه توجه کنید. اگر از 13 نفر اکثریت زن باشند، آن آرزو محقق نمی شود، اگر مرد باشند، آن آرزو محقق می شود. اگر فالگیر زن باشد و اگر مرد باشد جواب برعکس است.

کریسمس در روسیه در 7 ژانویه جشن گرفته می شود. بین کریسمس و عیسی مسیح (7 تا 19 ژانویه)، جشن کریسمس به طول می‌انجامد - شب‌های جشن با مامرها، بازی‌ها و رقص‌های دور. طبق سنت ثابت شده، در 6 ژانویه، در مرکز خلاقیت کودکانمان، جشن کریسمس - سرود برگزار می کنیم. در سناریوی تعطیلات ما از آهنگ‌های فولکلور معتبر، گفته‌ها، سرودها، سرودها و رقص‌های گرد استفاده می‌کنیم.

کولیادا، کولیادا،

سرود رسید

در آستانه کریسمس.

میزبان و مهماندار (لیلیا بالدینا و ساشا بورموتوف) با لباس‌های محلی به خوش‌آمدگویی می‌پردازند، سفره با انواع چیزکیک، شیرینی‌های زنجبیلی، شیرینی، سماور روی میز...

سرودها با آواز وارد کلبه می شوند.

آهنگ "Tausen" توسط گروه محلی "لبخند"، کارگردان موسیقی تاتیانا گریگوریونا گروشوا اجرا می شود.

بیا، بیا! فردا یک روز جدید است!

پای را به من نده، گاو را از شاخ می گیریم.

مهماندار به سرودها هدایایی می دهد.

خب حالا من و پدربزرگم می رقصیم و تو به ما کمک کن! - می گوید خانم خانه.

رقص شاد "ماه می درخشد" به صورت جفت در یک دایره رقصیده می شود.

گروه ارشد گروه فولکلوریک "سوداروشکا" به این جشن دعوت شد. دختران بسیار درخشان اجرا کردند، آواز خواندند و نواختند.

پس از رقص و بازی، همه برای صرف چای سر سفره دعوت شدند.

در. آنکودینوا،

مدیر CDT

از پروژه حمایت کنید - پیوند را به اشتراک بگذارید، متشکرم!
همچنین بخوانید
سرود خواندن - جالب ترین چیز در وبلاگ ها پیشگویی در دروازه های کلیسا است سرود خواندن - جالب ترین چیز در وبلاگ ها پیشگویی در دروازه های کلیسا است تعبیر خواب مبلمان در کتاب رویای میلر تعبیر خواب مبلمان در کتاب رویای میلر قهرمانان در بازی با آتش و آب قهرمانان در بازی با آتش و آب